نمی دانم ،
دلم با کیست؟
نگاهم را ک می دزدد؟
در این دنیای بی احساس
زبان بی زبانم را ک می فهمد ؟
نمی خواهم کنارش باشم و
او این نداند ک ،
بدون نرگس چشمش توان زندگی در من نمی ماند
ز احوال وجود عشق
برای من
ب جز یادش ،
خزانی از بهارش جا نمی ماند
دلم می خواهد امشب را ،
ک ماهم در سکوت خود نمی تابد
ب پای دلخوشی هایم
کنارم،
در برم ، او را
بخوابانم
و با یک خاطر آرام
در این چند آرزوی خام
برایش تا ابد اینجا بیارامم...
fogholade
khosh be hale eshghet
ممنون!!!