مرا حوصــــــــــله تنگـــــــــــ است...
ک بی یارم بیارامم
ولی حوصله بسیار است
ک همراه نفس هایش
در این مرداب بی حاصل
کنار این سیاهی ها
پلیدی ها
ک چون بوی خوش ساحل
ب همراه سپیدی ها
قشنگی ها
برای من یکی ماند
دو زانو در بغل
این پاره ی تن را-
نفس های دقایق را
بر این آســــــتان چشـــــــمانم
بنــــــــشانم...