-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 11:37
غــــــــرورشو شکـــــــــــستم...
-
"غرورش شکست"
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 11:30
آره،درسته،میدونم،همینه دوس داشتن تویی ک مثل آسمون پرستاره ،شمردن ستاره هات تو قلب تنهام محاله، مشکله!!! آره،درسته،میدونم،همینه دوس داشتن تویی ک مثل آسمون پرستاره ،شمردن ستاره هات تو قلب تنهام محاله، مشکله!!! واس همینه میگم ک من داشتن تو آرزومه آرزومه ، آرزومه کنار تو باشم ی عمر ارزومه!!! گاهی ک قلب نازه تو، از دست من...
-
با تو از تو مینویسم
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 14:16
با تو از تو مینویسم با تو از تو مینویسم ای گل پاک و نجیبم از زمانی ک تو هستی غرق رویایی عجیبم با تو از تو مینویسم با تو از تو مینویسم ای گل پاک و نجیبم از زمانی ک تو هستی غرق رویایی عجیبم وقتی از تو مینویسم دیگه رازی نمیمونه با جغد بدشگون هم بی بهونه نمیخونه سخته وصف حال و روزم یا سرودن از ی احساس وقتی بوی تو رو داره...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 دیماه سال 1391 20:50
و در سکوت این شب چ ها بگویم از عشق ؟؟ ک می رود ز دستم هوای مرده ی عشق ز آشیانه ی من ک رهگذر ندارد نمی رسید صدایی ز آه و ناله ی عشق بیا ک من نباشم بی تو غریب و تنها با همدیگه هم صدا هر دو بخونیم از عشق...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 آذرماه سال 1391 14:06
حوصله خوندن ندارم حوصله نوشتنم ندارم... این همه دلتنگی دیگه نه با خوندن کم میشه نه با نوشتن!! دلم لمس آغوشتــــــــــ... را می خواهد; فقط همین...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 آذرماه سال 1391 22:25
سلام خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟؟؟ خب خدارو شکرررررر... چن روز نبودم.چرا؟؟؟ خب ب شما چ؟؟ هه!! ببخشید.شوخیدم.نبودم آخه سرم شلوغ بود.درس داشتم. راستی حال عشقم بهتره.خوب شده...فردا مسابقه داره. آخه ورزشکاریه واسه خودش. فقط حیف ک نمیتونم برم تشویقش کنم. خب دیگه چ خبرا؟ چیکارا میکنین؟؟؟ خوش میگذره؟ آها... یادم اومد.بستنی! بستنی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1391 22:51
پرسید به خاطر کی زنده هستی ؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم به خاطر تو ، بهش گفتم به خاطر هیچ کس پرسید پس به خاطر چی زنده هستی ؟ با اینکه دلم داد می زد به خاطر دل تو با یک چشم پر از اشک بهش گفتم به خاطر هیچ چیز . ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی ؟ در حالی که گریه می کرد گفت : به خاطر کسی که برای هیچ زنده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1391 22:44
وای، باران؛ باران؛ شیشه پنجره را باران شست. از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ من شکو فائی گلهای امیدم را در روءیاهامی بینم، و ندائی که به من می گوید: "گر چه شب تاریک است دل قوی دار، سحر نزدیک است از گریبان تو صبح صادق، می گشاید پر و بال. تو گل سرخ (نازنین)منی، تو گل یاسمنی تو مثل چشمه نوشین کوهسارانی تو...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1391 22:38
سلام... دیروز حالش خوب نبود.ی مشکلی داشت باید عمل میکرد . واس همین نمیتونستم باهاش حرف بزنم. گرفته بودم . ولی امروز بهم خبر داد ک حالش خوبه .عمل کرده الانم خوبه.باید استراحت کنه... خواهش از همه واسش دعا کنید.واسه سلامتیش . " عزیزم خیلی دوست دارم "
-
محرم
یکشنبه 28 آبانماه سال 1391 22:17
مـحــــــرم ماه غم،ماه سیاه است مـحــــــرم جای بی نامان ب جا است مـحــــــرم ماه تنهایی بباید؟؟؟ که گفته در مـحــــــــــرم ، عشــــــــــق را داشتن گناه است؟؟؟
-
محتاج نگاتم
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 19:26
خواستم تا اخرین نوشته ام هم از تو باشد... از نگاه پر معنایت ،از قلبم که هنوز که هنوز است برایت میتپد... از قلمم که تا نام تو را مینویسد برای ادامه دادن بی قراری میکند.... روزهاست که دیگر خیره در چشمهای روشنت نشدم... باور کن ؛ باور کن من بیتاب آن چشمهایم... چشم هایی که برایم زندگی بود... برایم نفس کشیدن بود.... من بدون...
-
دنیای احساس
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 17:21
اگر جانا کنــــــــــارم باشی و با من برای هم در این دنیای بی مرهم برای تو جهانی با شکوه بی غم و خالی از بد و ماتم درون قلب بی یارم می سازم...
-
مرا حوصله تنگ است
سهشنبه 23 آبانماه سال 1391 13:33
مرا حوصــــــــــله تنگـــــــــــ است... ک بی یارم بیارامم ولی حوصله بسیار است ک همراه نفس هایش در این مرداب بی حاصل کنار این سیاهی ها پلیدی ها ک چون بوی خوش ساحل ب همراه سپیدی ها قشنگی ها برای من یکی ماند دو زانو در بغل این پاره ی تن را- نفس های دقایق را بر این آســــــتان چشـــــــمانم بنــــــــشانم...
-
یه حرفایی
دوشنبه 22 آبانماه سال 1391 19:31
ی حرفایی همیشه هست عزیــــــزم تو نمی دونی ازون حرفای پنهونی ک می دونم نمیدونی ی حرفایی همیشه هست نمی خواد مال هم باشیم نباید بشنوه گوشات ک تا آخر ب ره باشیم ب زیر آسمون شهر ما دوتا مال هم هستیم اگه می خواد بیاد بارون ما ک همراه هم هستیم نمی خوام دور شی از من تو ک باتو زنده می مونم بگو با من تو می مونی ک با یاد تو پر...
-
سکوت عشق
دوشنبه 22 آبانماه سال 1391 10:37
و در سکوتــــــــ این شبـــــــــــــ نه نستـــــــرن نه مریم نه ســــــــــــرخ لاله همـــــــــــــــــــــــــدم کسی بــــ یاد من نیســـــــت بـــ فکر گریه هـــــــــای با اشکـــــ و آه من نیســت چـــــرا در این شبـــــــای پر مهــــــــ و بی ستـــــــــــــــاره یکی بـــ یــــاد اینــــکه کسی بدون عشقــــــــــش...
-
"بارون"
یکشنبه 21 آبانماه سال 1391 14:16
بارون و در این آســــــــمون شبـــــــ چــ آروم بر سر ســـــــرد غنچه های ســـــــــرخ امـــا در وجود خــــود بیـــ رنگـــــــ می ریـــزد ! کاشـــــــــــــ شود وجود خســـــــــــــــــــته ی مرا هـــــــــــــــــــــــــــــمـ بارونی چنــــــــــــــــــــد از عشــــــــق دوست بشوید بــــ...
-
؛آرزوی خام
شنبه 20 آبانماه سال 1391 19:28
نمی دانم ، دلم با کیست؟ نگاهم را ک می دزدد؟ در این دنیای بی احساس زبان بی زبانم را ک می فهمد ؟ نمی خواهم کنارش باشم و او این نداند ک ، بدون نرگس چشمش توان زندگی در من نمی ماند ز احوال وجود عشق برای من ب جز یادش ، خزانی از بهارش جا نمی ماند دلم می خواهد امشب را ، ک ماهم در سکوت خود نمی تابد ب پای دلخوشی هایم کنارم، در...
-
من و عشقم
جمعه 19 آبانماه سال 1391 22:01
من ،خسته ی از خود بریده من ،ناله ی از خود رمیده من ،عاشق دلبستگی ها من ،بی نصیب از هرچه دیده ما ،آشنای جاده ی دور ما ،دو پرنده شاد در نور ما ،بی غم از هرچه ک داریم ما ،یاد هم آییم باشور من ،بی تناسب با درونم من ،از همه عالم برونم من ،گرنباشی یاور من من ،درنگاهت نیمه جونم ما ،عاشقانه صاف و ساده ما ،راضی از هرچه ک داده...